ني ني گولو

صبح شنبه

1390/2/4 23:17
نویسنده : مامان نگين
930 بازدید
اشتراک گذاری


شنبه شد . صب كله سحر چشامو كه باز كردم  زنگ زدم به آزمايشگاه

براي جواب بي بي چك . گفتن عصر زنگ بزن ..

 

منم  شروع كردم بخودم رسيدم ...اول يه حموم حسابي رفتم. چه خوب

كه هفته پيش يه آرايشگاهه تكميلي رفته بودم . بعدشم موهامو سشوار

خوشگل كشيدم و يه ميكاپ باحال كردم . لباس تاپ و شلوار ورزشيمو

كه خيلي دوست دارم پوشيدم . بعدشم خونه رو يه سر و سامون حسابي دادم ....

از چند وقت پيش براي لحظه گفتنه خبر ني ني به همسري كلي نقشه كشيدم .

 

اولين نقشم اين بود كه خودمو به دل درد بزنم و به همسري زنگ بزنم كه

خودشو سريع به من برسونه ؛ منم رو شيكمم مينويسم كه " سلام بابايي

من اينجام" و ازش بخوام كه شيكمم رو ببينه . آهان قبلشم دوربين رو يه

جايي جا سازي كنم كه از اين لحظه مهم فيلم بگيره .....

 

ولي اين نقشه عملي نشد .

 

چون جواب آزمايشگاه من ساعت 7:30 آماده شد و آقاي پدر ساعت 6 خونه بودن !!

 

وقتي همسري رفت استراحت كنه رفتم آزمايشگاه و جواب رو گرفتم.....

بعله + بود و بتاي خونم بالا رفته بود .

ولي چون خيلي خيلي زود براي آزمايش رفته بودم گفتن كه بايد سه

شنبه 6 اردي بهشت يه آزمايش ديگه بدم .

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به ني ني گولو می باشد