ني ني گولو

آزمايشگاه

1390/2/4 20:48
نویسنده : مامان نگين
1,077 بازدید
اشتراک گذاری

صبش بعد از رفتنه آقاي همسر پريدم آزمايشگاه .. بعد از يه عالمه

 

معطلي گفتن كه شنبه جواب ميدن !

 

اعتراض كردم ؛ گفتن كه خودتون بايد زودتر ميگفتين اورژانسي ميخوايين !!

 

گفتم حالاميگم . اورژانسي ميخوام . گفتم ما اين خدمات رو نداريم .! هه

 

ديگه سختم بود برم يه جاي ديگه خون بدم . آخه من از خون اين جور چيزا

 

خوشم نمياد . زودي ضعف ميكنم .

 

از اين به بعدش خيلي سخت شد.

 

چقدر سخته آدم راز به اين مهمي رو تو دلش نگه داره ها ......

 

منم بايد دو روز تمام ساكت ميموندم و هيچي نميگفتم ....

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

راد
4 اردیبهشت 90 20:56
درود امیدوارم قدمش خوب باشه و سالم به دنیا بیاد. به آقای همسرم تبریک تبریک
هدیه
4 اردیبهشت 90 21:02
ان شااله قدمش با برکت باشه وبه سلامتی
مامان نگين
6 اردیبهشت 90 23:24
مرسي دوستاي جديدم
خاله مجرده
9 اردیبهشت 90 11:30
خداییش خیلی طاقت میخواد که هوار نزدی که نی نی داری
خاله نغمه
11 اردیبهشت 90 21:53
نی نی تا حالا اصلا یه بارهم حس کردی که یه اتفاق دیگه ای واست افتاده ؟
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به ني ني گولو می باشد