سونوي اورژانسي
24 خرداد 90
صبح با مامان و همسري رفتيم سونو ..
ديشبم دوباره يكم لك ديدم...
طبق معمول همسري صبح زود وقت گرفته بود و ما نفر اول بوديم. البته ساعت 11 رفتيم ولي تا
رسيديم رفتيم تو اتاق..
موقع سونو چشمامو محكم بسته بودم ... سفت سفت .. ميخواستم وقتي ميگه متاسفانه نی نی
تون .............. جيغ نزنم ...
تا دستگاه لزج سونو رو شيكمم گذاشت مثل برق گرفته ها مانيتور رو نگاه كردم...
جوجوي من كه حالا بزرگتر شده بود يه دستشو اورد بالا كه مثل علامت باي باي تكون داد...
از خوشي مردم..... قربونش برم... چقدر شيطون و سرحال بود .. يه لحظه آروم ننشست ..
ضربان قلبم خيلي بالا رفته بود و شايد بخاطر همين ني ني گولو بيش از حد خودشو تكون ميداد .
همه جاشو تكون داد. دستاش – پاهاش – حتي كمرشو تكون داد .
دكتر گفت سالمه سالمه و هيچ نگراني نداشته باشم..
خب خدا رو شكر ..
چون لك بيني داشتم گفت تا هفته ديگه بازم استراحت كنم...