ني ني گولو

قهر نی نی گولو

1390/2/22 19:55
نویسنده : مامان نگين
1,926 بازدید
اشتراک گذاری

نمی دونم چرا اینجوری شد.یهو دیدم یه عالمه خون رو دستماله .

قلبم ریخت .گفتم نی نی گولو رفت .انگار رو دلم یه بار سنگینی گذاشتن .

گلوم سفت سفت شد. گریه کردم .خیلی وقت بود اونقدر با غم گریه نکرده

 بودم.فوری به مطب دکتر زنگ زدم،نبود،به یه شماره دیگه ش زنگ زدم ،گفتند با

 موبایلش تماس بگیر .زنگ زدم در دسترس نبود.بعد منشیش گفت

 احتمالا تو اتاق عمله .فکر کردم نباید وقتو تلف کرد به چند تا بیمارستان زنگ

زدم که واسه سونو برم .آخه باید می فهمیدم حال نی نی گولو چطوره.همه

 بیمارستانها گفتند الان ساعت کار بخش سونو گرافی تموم شده .

به همسری زنگ زدم گفتم زود بیاد خونه .توی این فاصله حاضر شدم وگفتم

بالاخره یه جا پیدا می کنیم . دم در منتظر همسری موندم . اومد باهم رفتیم یه

 سونو گرافی که نزدیک خونمون بود .باز بود من سونو کردم،نی نی گولوی

 عزیزمو دیدم تو کیسه اش خوابیده بود و قلب فسقلیش تندتند می زد.

همین طوری اشک ریختم. برای اولین بار ،اونم تو این شرایط . احساس کردم

 که یه موجود دوست داشتنی توی دل من داره قلبش میزنه.

دکتر سونوگراف گفت احتمال موندنش 50- 50هست.

باید استراحت کنم. غمگین برگشتیم خانه . به موبایل دکتر خودم زنگ

زدم . گفت استراحت کنم ویه شیاف هم داد و قرار شد فرداش همسری با

جواب سونو بره پیشش .

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (6)

آرتین خان
22 اردیبهشت 90 20:04
سلام عزیزم نگران نباش مامانی ایشالا نی نی گولو حالا حالاها تو وجودت موندگاره ناراحت نباش زن دایی من تا 4 ماهگیش خونریزی داشت ولی خدا رو شکر بچش سالم و سلامت به دنیا اومد استرس خیلی برات ضرر داره و دختر خوبی باش و زیاد پای کامپیوتر نشین
آرتین خان
22 اردیبهشت 90 20:06
ما دوست داریم نی نی گولو
مامانی یه فرشته
22 اردیبهشت 90 20:07
سلام نگین جون عزیزم فقط استراحت کن سعی کن دراز بکشی و پاتو بالاتر از بدنت بزاری مثلا بزار روی مبل یا چند تا بالشت بزار زیر پات شیافم حتما استفاده کن بهتره هر 12 ساعت یکی بزاری زیاد فکرشو نکن ایشاا... که هیچی نیست چون من خودم 2 بار سقط داشتم می فهمم چقدر الان نگرانی ولی اگه خوب استراحت کنی ایشاا... هیچی نمیشه فکر کنم تو هم مثل من خیلی شیطون و شلوغی و نمی تونی یه جا بند بشی که اینطوری شده حتما بیا از احوالاتت بگو
مامان نگین
23 اردیبهشت 90 22:55
میسی از همه
nahid
24 اردیبهشت 90 11:59
آره خاله جون می بینی چه بساطی شده ،امیدوارم تو اندازه مامانت اذیت نشی.مامانت بیشتر دلواپس و هی فکرای بد میکنه تو بهش دلداری بده .بهش بگو سفت چسبیدیش وحالاحالاها خیال اومدن نداری.آخه دیگه از کجامامان به این خوشگلی گیر میاری.خاله قربونت بره مواظب خودتو مامانت باش.
مامان نینی
1 خرداد 90 1:39
اصلا نگران نباش , نینی گولوی برادر منم تا آخر با مامانش استراحت مطلق بود اونم تا تکون میخورد میفتاد خونریزی,بعدم نینیش دنیا اومد خیلی ریز و کوچمول بود ... الان همون نینی گولو که دل مارو با شیرین بودنش برد اول دبیرستانه ,خوشگل و قدبلند و قهرمانه شنا و سینکرونایز و باهوش و فوضولو! همه چی تموم راجع به نی نی گولوت و سونو و لحظاتی که گذروندی نوشتی یاد اون افتادم و همینطور استرس های دوران بارداری قربون صدای قلب کوچمولوی نی نی گولوها ,مطمئن باش سفت و قوی سرجاش چسبیده مراقب خودت و نی نی گلت باش
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به ني ني گولو می باشد